آرشیو مطالب وبلاگ

[ بدون عنوان ] چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 20:24

برای دیدن وبلاگ رعد وبرق می تونید به این آدرس مراجعه کنید www.rado-bargh.blogfa.com با تشکر سلطان عشق سابق

[ بدون عنوان ] دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1384 14:59

اینجا نیستی ! تنهای تنها ، با سکوتی سخت درگیرم و می دانم ، اگر دیگر نیایی ، در غروبی سرد و غمبار و پر از تردید می میرم ! امید بازگشت تو ، مرا زنده نگه می دارد و آری تو می آیی ! تو می آیی بهانه من ، و می دانم دوباره شاخه های خشک احساسم ، جوانه می زند ، لبریز از عشق و شکوه زندگی می گردد و با تو ، تمام لحظه های تلخ پاییز...

[ بدون عنوان ] شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 17:58

قفس داران سکوتم را شکستند دل دائم صبورم را شکستند به جرم پا به پای عشق رفتن پر و بال عبورم را شکستند مرا از خلوتم بیرون کشیدند چه بی پروا حضورم را شکستند تمنا در نگاهم موج می زد ولی رویای دورم را شکستند دلتنگ تو منم دیروز روز عجیبی بود .بیشتر از همیشه دلتنگ تو بودم.می خواستم باهات تماس بگیرم بدجوری نگرانت بودم.ولی خوب...

[ بدون عنوان ] شنبه 23 مهر‌ماه سال 1384 21:06

به نام جنون عشق سلطان عشق گـر سوز عشق در دل مـــــا رخنه گر نبود سلطان عشق را به سوى ما نظر نبود جـــان در هـواى دیــــدن دلـــدار داده‏ام بایـــد چه عذر خواست، متاع دگر نبود آن ســــر کــــه در وصال رخ او، به باد رفت گـــر مانـــده بود، در نظر یار سر نبود مـــــوسى اگــــر ندید به شاخ شجر رُخش بـــى‏شک درخت معـرفتش...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1384 15:06

می دونی فاصله بین انگشت هات برای چیه؟ برای اینه که یک نفر دیگه با انگشتهاش اونها رو پر کنه پس دنبال اون کسی باش که بتونه اونها رو برات پر کنه بر شانه من کبوتری است که فقط از دستان تو آب می خورد وقتی زندگی سخت می گیرد تازه می فهمم که خیلی چیزهای را هنوز باید یاد بگیرم زیباترین گل ..... رز سرخ است ..... اما قسمتش ........

[ بدون عنوان ] جمعه 1 مهر‌ماه سال 1384 11:16

فال رنگی در صورتیکه تاریخ تولد شما در : بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد شما صورتی هستید ب ین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز...

[ بدون عنوان ] شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 21:59

خوشا خزان و رعد و برقش که دلدادگان را از خواب بیدار می سازد تا ترسان و لرزان یکدیگر را سخت در آغوش فشارند و شوق و لذت عشق را دو چندان بیابند همه چیز را رها میکنم تا شادی غم را احساس کنم یا لطیف اکنون که قلم به دست گرفته و می خواهم شاهین اندیشه ام را بر روی زیبایی های طبیعت به پرواز در آورم می خواهم این قلب کوچک...

[ بدون عنوان ] شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 21:44

عشق عشق ! بخش نخست کتاب بی وفائی حقیقی ترین حقیقتها عشق است عشق آغاز اضطراب است عشق چاشنی حیاتست عشق معمائیست بی جواب عشق یعنی دوست داشتن ونرسیدن عشق چراغ راه زندگی است عشق بلائست که همه خواستار آنند اما عشق ! آتشی است که با چند قطره اشک خاموش می شود ! معشوقی را که چشم انتخاب کند;چه بسا که محبوب دل نشود ;اما آنرا که...

[ بدون عنوان ] شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 21:36

غربت قدم میگذاری روزی توی سرزمین بی یار غریبی و بی کسی میاد سراغت چه توی خواب وبیدار اتفاق خیلی کوچولو واست پیش میاد به ندرت که یه نفر بیاد غصه هات رو بخره توی این غربت وقتی که تنها و خسته میروی از زیر بارون چتر نگاهش محافظت باشه تا رد بشی از زیر ناودون توی این غربت یه نفر اینجا تنها و اسیره اگه به چشمهاش نگاه کنی...

[ بدون عنوان ] شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1384 21:31

نمی دانم تا کی باید این ذهن خسته را با خود به جاده های احتمالی یکی شدن بکشانم ؟ یکی شدن به تنهایی ؟ مگر می شود درون خود گم شد ؟ دشنامم می دهی ! آنگاه که می گویی شاد باش ! شادی چگونه رنگی است در دنیای استقلال تو ؟ همیشه من از حیرت گفتم و تو از باطن ملس ! امشب اندیشه من دستخوش طوفانی شده است سراسیمه ! مهتاب من ! آزادی...

[ بدون عنوان ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 14:30

به نام او که عشق آفرین است ومهربانترین سلام دوستان عزیز گفتم از زندگی خستم گفتی که دل به تو بستم گفتی که با تو زنده هستم گفتم این همش یه خوابه یا که شاید یه سرابه ******** رفتی و تنهام گذاشتی روی قلبم پا گذاشتی رفتی با یه غریبه به من اعتنا نکردی گفتی عشقت اهنین رفتی و وفا نکردی ******** گفتی از دوریت می میرم من به...

[ بدون عنوان ] سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 16:04

بهشت نیز در تنهایی دیدینی نیست.دانته بیایید با آنان سخن نگوییم، فقط به آنان بنگریم و بگذریم. دانته تنها تو می توانی که آرامش را در اندرون خویش سکنا دهی. مارتینا ری کوک تا از قلب دشواریها گذر نکنی هرگز توان و قدرت نیابی. کولین مک کارتی عاشق بودن یعنی خوشبختی خود را با خوشبختی دیگران توام کردن. لوبریست قمار باز به ترتیب...

[ بدون عنوان ] شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 20:57

خوشا خزان و رعد و برقش که دلدادگان را از خواب بیدار می سازد تا ترسان و لرزان یکدیگر را سخت در آغوش فشارند و شوق و لذت عشق را دو چندان بیابند همه چیز را رها میکنم تا شادی غم را احساس کنم بنام تنها خالق هستی بنام آنکه دوستش دارم بنام او که زیباست نامه ای برای خالق هستی ( سکوت خدا چه معنا دارد ) خداوند را باز به مهمانی...

[ بدون عنوان ] شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 20:53

سلام به همه دوستان گل ... دوباره منم امید وارم که حال همگی خوب خوب باشه و وقتش رو داشته باشین چند کلمه حرف من رو بخونین .... راستش می تونین منو بیشتر بشناست اگه بخواین ... اگه دوست داشتین که نوشته های من رو بخونین می تونین به وبلاگم که آخر متن براتون می نویسم سر بزنید ....خوب من فهمیدم کسی زیاد به داستان علاقه نداره...

[ بدون عنوان ] شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 20:22

عاشقم عاشق خندیدن اطلسی ها عاشق تکرار دلواپسی ها عاشق شکستن سکوت دریایی تو عاشق رقص طلوع الفاظ در سراشیبی رُزهای لبت که شکفتن گه امال من است! کارها عشق است و ما را بهر ان اورده اند هر کسی را بهر کاری در جهان اورده اند عاشقان را عشق ،گر چون شمع میسوزد رواست تا چرا ،سوز نهان را بر زبان اورده اند؟...

[ بدون عنوان ] چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 20:01

خوشا خزان و رعد و برقش که دلدادگان را از خواب بیدار می سازد تا ترسان و لرزان یکدیگر را سخت در آغوش فشارند و شوق و لذت عشق را دو چندان بیابند همه چیز را رها میکنم تا شادی غم را احساس کنم می گفت عا شقم ، دوستش دارم و بدون او هیچم و برای او زنده هستم... او رفت و تنها ماند .... زندگی کرد و معشوق را فراموش کرد... از او...

[ بدون عنوان ] چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 17:30

و ناگهان در غروب غم افزای یک روز سرد زمستانی تنها خطی از من به جا خواهد ماند و تو ناباورانه - شاید با بغضی در گلو - یگانه پرسش جاودان بشری را از خود می پرسی : اگر اشتباه کرده باشم ! دیگر هیچ کششی هیچ جاذبه ای احساس نمی کنم .... باور کن حتی واژه بودن هم عذاب آور شده من نبودن را ترجیح می دهم ... خدایا من هنوز هم فلسفه...

[ بدون عنوان ] چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 17:13

من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بدآهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینم آسمان هر کجا آیا همین رنگست؟ *** در رویاهای کودکانه آموختم به چیزی که به من تعلق ندارد فکر نکنم اما ناگهان او همه فکرم شد با من عاشق عاشق حرفی از سفر نزن دیگه دیره واسه رفتن نه تو می ری و نه من با من عاشق عاشق...

[ بدون عنوان ] جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 12:22

سخن آخر اکنون زمان گریستن است،اگر تنها بتوان گریست ،یا به راز داری دامان تو اگر بتوان اعتمادی داشت، یا دست کم به درها!!! که در آنان احتمالا گشودنی است به سوی نابه کاران با این همه به زندان من بیا که تنها دریچه اش به دیوانه خوانه میگشاید اما چگونه و به راستی چگونه زندان من را که این چنین بی سرود و بی صدا مانده را خواهی...

[ بدون عنوان ] جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 11:57

یک کلیپ از منصور در سال نو عیدی ندارم موزیک ویدیویی از منصور به نام عیدی ندارم که به مناسبت فاجعه بم تهیه شده است برای دیدن این ویدیو احتیاج به ویندوز مدیا پلیر دارید نظر بدین سعی می کنم بهتر باشم

[ بدون عنوان ] یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 11:49

DJ Aligator - Music is My language Full album اینم آلبومه جدیده یک از بهترین دی جی های دنیا که همینجوری که میدونید ایرانیه و اسمش هم هست علی مواسات. آلبومه جدیدش رو هیچ جای اینترنت نمی تونید بطور کامل گیر بیارید در ضمن من اسم همه آهنگهای آلبومه جدیدش رو نمیدونستم برای همین اگر آهنگی کم بود اسمشو بگید تا لینکشو بزارم....

[ بدون عنوان ] یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 11:45

[ بدون عنوان ] جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1383 18:04

[ بدون عنوان ] یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1383 20:51

ورق زن دفترم را خاطراتم را بخوان که خاطراتم خاطرات تلخ تنهایی است و این دفتر که صد برگ است ز هر برگش صدای زجر و زنجیری است بخوان دردم که یک دنیا پریشانی است بی تو در من هوای ماندن نیست بی تو دنیا برای ماندن نیست مردم اینجا ز درد تنهایی ماندم اینجا که جای ماندن نیست می روم می روم که می دانم لحظه ها لحظه های ماندن نیست

[ بدون عنوان ] یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1383 19:48

سلام سلامی بر آنان که در پنهان خویش بهاری را برای شکفتن و تقدیم نمودن به معشوق دارند در فراق تو اشک ریختن دلم را آرام نمی کند چون آنقدر دوست داشتنی و عزیز بودی که باورم نمی شه به این زودی بروی نازنینم دیگر توان ماندن در این دنیا آن هم بی تو را ندارم شبها در حسرت فراغت مثل ابر بهار اشک ریختم و می ریزم ولی چه فایده که...

[ بدون عنوان ] جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 10:25

۱۰۰۰ مرتبه جمله عشق را در۹۰۰جای مختلف با۸۰۰ برهان به ۷۰۰ زبان پیش ۶۰۰ نفر مطرح کردم ۵۰۰ نفر از آنها ۴۰۰ جمله را به ۳۰۰ زبان در ۲۰۰برگه ترجمه کردند و ۱۰۰ جا برای تو ۹۰ روز هر بار برایت تکرار کردم پس از ۸۰ روز و ۷۰ ساعت و برای ۶۰ بار متوالی در ۵۰ مکان مختلف و در حضور ۴۰ عاشق برایت خواندم و ۳۰ تای آنها آموختند ۲۰ روز ۱۰...

[ بدون عنوان ] دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 19:03

لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم آی نخراشیبی به غفلت گونه ام را تیغ آی نپریشی صفای زلفکم را دست آبرویم را نریزی دل ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است

[ بدون عنوان ] دوشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1383 19:00

راز عشق در تواضع است . این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد. ----------------------------------------------- راز عشق در احترام متقابل است. احساسات متغیر اند، اما...

[ بدون عنوان ] شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 17:45

این درد ، که در حرف من وجان منست رنجیست که از دوری جانان منست اندوه من ، اندوه خور وخواب نبود غم های من ،از تنگی زندان منست

[ بدون عنوان ] شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1383 16:20

آتشی در سینه ام روشن نمودی وای من تهمتی را هدیه قلبم نمودی وای من ای جفا کار سینه ام لبریز عشقت بود و بس بی سبب کاشانه ام ویران نمودی وای من درد و دل کردم ترا تا محرم رازم شوی سرزنش کردم پشیمانم نمودی وای من در تمام عمر هرگز دل ندادم بر کسی عاشقت گشتم پشیمانم نمودی وای من کاش باشد گفته هایت بر زبان ای بی وفا مظهر جور...

سلطان عشق

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

عناوین یادداشت‌ها