غربت
قدم میگذاری روزی توی سرزمین بی یار
غریبی و بی کسی میاد سراغت چه توی خواب وبیدار
اتفاق خیلی کوچولو واست پیش میاد به ندرت
که یه نفر بیاد غصه هات رو بخره توی این غربت
وقتی که تنها و خسته میروی از زیر بارون
چتر نگاهش محافظت باشه تا رد بشی از زیر ناودون
توی این غربت یه نفر اینجا تنها و اسیره
اگه به چشمهاش نگاه کنی میبینی که خسته اما دلیره
اگه چه جسمش سرده مثل رفتن توی خواب
اما نگاهش گرما بخشه مثل خواندن یک شعر ناب
میتوانی ضربان قلبش رو بشماری با هر نفسهاش
چند لحظه ای اندیشه کنی در رفت و آمد قدمهاش
اون میتونه با یک نگاهش غربت قشنگ چشمهات رو ناز کنه
روح سرگردان و لبهای بسته رو با یک حرف باز کنه
باورت نمیشه توی غربت دزدید دلت رو اون غریبه
اما هنوزم تو فکر میکنی که نگاهش پر از فریبه
وقتی میایی توی صحرا راستی قیامت میشه
دشته به این بزرگی غرق حسادت میشه
هرجا قدم میزاری هزار تا دل اسیره
شقایق از خجالت سرشو پایین میگیره
یاسمن ها از عطرت انگار که گیجه گیجند
اقاقی ها میدونند پیش تو هیچه هیچند
میگردم همه شهر رو خونه به خونه
میبوسمت هزار بار دونه به دونه
میخونم واسه ی اسمت عاشقونه
شده ورده زبونم پونه پونه
آی پونه پونه پونه
آی پونه پونه پونه
با گیسوهای چین چین خرمن روی دوشت
کاشکی بودم بجای گوشواره های گوشت
دشت و پریشون نکن با ناز چشم مستت
راستی که خوش به حال النگوهای دستت
وقتی که شب سیاهه ستاره توی راهه
به چشمه ها نگاه کن ببین عکس دو ماهه
میگردم همه شهر رو خونه به خونه
میبوسمت هزار بار دونه به دونه
میخونم واسه ی اسمت عاشقونه
شده ورده زبونم پونه پونه
آی پونه پونه پونه
آی پونه پونه پونه
مروارید به گردن تو می درخشه چون تن تو
مثل مرمر بدن تو خوش به حال پیرهن تو
شاخه دل شکوفه داره حوس بوسیدن تو
عاشق خندیدن تو می شکفه از دیدن تو
آی پونه پونه پونه
آی پونه پونه پونه
عشق چیست ؟
عشقی چیزی هست که تا وقتی از دستش ندادی نمیفهمی چه بوده ! در واقع ارزش هر چیزی رو موقعی میدونی که دیگه از دستش دادی . دیگه حالا هر چی میخوای غصه بخور . فقط کافیست غرور را زیر پا بگذاری . با دیگران مهربان باش . غمگین نباش . از هیچ کسی تو کم نیستی . اگه یه نفر تو رو نمیخواد یه نفر دیگه هست که میخواد حتی جونش رو فدات کنه . دقیق بین باش . زود قضاوت نکن . هیچکس نمیگه تو عیب و ایراد داری . این خودت هستی که به خودت تلقین میکنی . اگه تو یه بدی هم داشته باشی میتوانی با خوبیهات این رو بپوشونی . کاری نکن که این بدی خوبیهای دیگرت رو هم ازت بگیره . این حکمت خداست . به پاهات قفل و زنجیره زده . تو باید با این پاها راه بروی . حتما هم درد و رنج و سختی همراهته . میدونی حالا عشق چیه ؟ همین رنج و سختی رو تحمل کردن . خلاصه عشق یعنی غصه ی دنیا رو نخوردن .
سلام
خیلی قشنگ عشق رو معنی کردی .. بهم چسبید :)